English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (9107 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
navigable U قابل کشتیرانی
sailable U قابل کشتیرانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fairway U مسیر قابل کشتیرانی کانال
fairway U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fairways U مسیر قابل کشتیرانی کانال
fairways U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
Other Matches
liner U خط کشتیرانی
liners U خط کشتیرانی
sailing U کشتیرانی
navigation U کشتیرانی
shipping line U خط کشتیرانی
shipping U کشتیرانی
navigability U قابلیت کشتیرانی
shipping U کشتیرانی ناوگان
nautical U مربوط به کشتیرانی
cabotage U کشتیرانی ساحلی
commercial marine U کشتیرانی تجارتی
liner terms U شرایط خط کشتیرانی
chamber of shipping U اتاق کشتیرانی
navigate U کشتیرانی کردن
navigated U کشتیرانی کردن
navigates U کشتیرانی کردن
shipping conference U کنفرانس کشتیرانی
navigating U کشتیرانی کردن
shipping company U شرکت کشتیرانی
cargo liners U خط کشتیرانی مخصوص بار
liner trade U کشتیرانی منظم تجاری
shipping agent U نماینده شرکت کشتیرانی
water supply to navigation U تامین اب کانال کشتیرانی
coasters U کشتی مخصوص کشتیرانی در کنارساحل
coaster U کشتی مخصوص کشتیرانی در کنارساحل
conference freight rate U نرخ مشترک شرکتهای کشتیرانی
sudd U توده شناور علف و نی که دررود نیل مانع کشتیرانی میشود
sailed U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
cabotage U کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
sailings U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
cabotage U کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
sensible U قابل درک قابل رویت
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
achievable U قابل وصول قابل تفریق
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
capable U قابل
thorough paced U قابل
apt U قابل
good U قابل
qualified U قابل
able U قابل
dissoluble U قابل حل
solvable U قابل حل
acceptor U قابل
abler U قابل
soluble U قابل حل
incapable U نا قابل
ablest U قابل
sensible U قابل حس
multipliable U قابل تکثیر
moveable U قابل تغییر
observable U قابل مراعات
separable U قابل تفکیک
multiplicable U قابل تکثیر
inquirable U قابل تحقیق
inheritable U قابل توارث
namable U قابل ذکر
insurable U قابل بیمه
inoculable U قابل تلقیح
inhabitable U قابل سکنی
justifiable U قابل توجیه
inferible U قابل استنباط
liveable U قابل زندگی
partible U قابل افراز
detectable U قابل کشف
pardoable U قابل عفو
pasturable U قابل چرا
operable U قابل درمان
operable U قابل علاج
open cheque U چک قابل انتقال
inflexional U قابل صرف
inflective U قابل صرف
knowable U قابل دانستن
nota bene U قابل توجه
numerable U قابل شمارش
omissible U قابل حذف
inflamable U قابل اشتعال
inferable U قابل استنباط
enforceable U قابل اجراء
realizable U قابل درک
kenspeckle U قابل شناسایی
macroscopic U قابل رویت
justiciable U قابل دادرسی
judicable U قابل قضاوت
maintainable U قابل نگاهداری
trustworthy U قابل اعتماد
irrigable U قابل ابیاری
limpsey U قابل انحناء
inspirable U قابل تنفس
irrecusable U غیر قابل رد
pivoting U قابل چرخش
machinable U قابل تراش
digestible U قابل هضم
limpsy U قابل انحناء
limsy U قابل انحناء
limit of inflammability U حد قابل اشتعال
licensable U قابل اجازه
livable U قابل زیستن
livable U قابل معاشرت
leviable U قابل تحمیل
livable U قابل زندگی
liveable U قابل زیستن
liveable U قابل معاشرت
regrettable U قابل تاسف
inventible U قابل جعل
eligible U قابل انتخاب
negotiating U قابل انتقال
negotiates U قابل انتقال
negotiated U قابل انتقال
negotiate U قابل انتقال
mibeable U قابل استخراج
noticeable U قابل توجه
minable U قابل استخراج
mistakable U قابل اشتباه
mobilizable U قابل تجهیز
merchantable U قابل فروش
inventible U قابل اختراع
investigable U قابل رسیدگی
medicable U قابل معالجه
selectively U قابل انتخاب
selective U قابل انتخاب
meltable U قابل ذوب
mentionable U قابل ذکر
merchantable U قابل معامله
interconvertible U قابل تبدیل
enforceable U قابل اجرا
drinkable U قابل اشامیدن
moot U قابل بحث
rebuttable presumptions U احکام قابل رد
reflexible U قابل انعکاس
refractile U قابل انکسار
refrangible U قابل انکسار
registrable U قابل ثبت
regulable U قابل تعدیل
reimbursable U قابل پرداخت
remittable U قابل پرداخت
remediable U قابل علاج
remissible U قابل اغماض
removable U قابل رفع
removable U قابل انتقال
removable U قابل عزل
renderable U قابل ارائه
rentable U قابل اجاره
repairable U قابل جبران
refillable U قابل تعویض
intelligible U قابل فهم
receivable U قابل قبول
reclaimable U قابل استرداد
reclaimable U قابل احیاء
reconcilable U قابل تلفیق
recoupable U قابل جبران
redeemable U قابل ابتیاع
objectionable U قابل اعتراض
culpable U قابل مجازات
vulnerable U قابل حمله
comprehensible U قابل درک
intelligible U قابل درک
reparable U قابل جبران
venial U قابل عفو
repeatable U قابل تکرار
applicable U قابل اطلاق
applicable U قابل اجراء
reprouducible U قابل تولیدیاتناسل
reversible U قابل نقض
permeable U قابل نفوذ
resistible U قابل مقاومت
Recent search history Forum search
1frangible
1due amount
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2single gas
1he booted them off to the isle of the lost
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
2Rowdy
1For drop-off and assistance with annul rent serviews
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com